سکوت گم شده
شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۰۳ ب.ظ
من سکوت خویش را گم کرده ام !
لاجرم در این هیاهو گم شدم
من که خود افسانه می پرداختم
عاقبت افسانه مردم شدم !
ای سکوت ای مادر فریادها
ساز جانم ازتو پر آوازه بود
تا در آغوش تو راهی داشتم
چون شراب کهنه شعرم تازه بود.
در پناهت برگ وبار من شکفت
تومرابردی به شهریادها
من ندیدم خوش تر از جادوی تو
ای سکوت ای مادر فریادها!
گم شدم در این هیاهو گم شدم
توکجائی تا بگیری داد من؟
گرسکوت خویش را می داشتم
زندگی پر بود از فریاد من !
"فریدون مشیری"
۹۴/۰۴/۱۳