خویشتن خود

در هوای دوگانگی تازگی چهره ها پژمرد 

بیایید از سایه ــ روشن برویم

بر لب شبنم بایستیم در برگ فرود آییم 

و اگر جا پایی دیدیم، مسافر کهن را از پی برویم

برگردیم و نهراسیم درایوان آن روزگاران، نوشابه 

                                           جادو سر کشیم .

شب بوی ترانه ببوییم چهره خود گم کنیم. 

از روزن آن سوها بنگریم، در به نوازش خطر بگشاییم.

خود روی دلهره پرپر کنیم.

نیاویزیم، نه به بند گریز، نه به دامان پناه .

نشتابیم، نه به سوی روشن نزدیک، نه به سمت مبهم دور .

عطش را بنشانیم، پس به چشمه رویم .

دم صبح، دشمن را بشناسیم و به خورشید اشاره کنیم .

ماندیم در برابر هیچ،

خم شدیم در برابر هیچ،

پس نماز مادر را نشکنیم .

برخیزیم و دعا کنیم: 

لب ما شیار عطر خاموشی باد! 

نزدیک ما شب بی دردی است، دوری کنیم.

کنار ما ریشه بی شوری است، برکنیم .

و نلرزیم پا در لجن نهیم، مرداب را به تپش درآییم .

آتش را بشوییم، نی زار همهمه را خکستر کنیم .

قطره را بشوییم، دریا را نوسان آییم .

و این نسیم، بوزیم و جاودان بوزیم .

و این خزنده، خم شویم و بینا خم شویم .

و این گودال، فرود اییم و بی پروا فرود آییم.

بر خود خیمه زنیم،

 سایبان آرامش ما، ماییم.

ما وزش صخره ایم، ما صخره وزنده ایم .

ما شب گامیم، ما گام شبانه ایم .

پروازیم و چشم به راه پرنده ایم .

تراوش آبیم و در انتظار سبوییم .

در میوه چینی بی گاه، رویا را نارس چیدند و تردید از

                                                رسیدگی پوسید.

بیایید از شوره زار خوب و بد برویم .

چون جویبار، آیینه روان باشیم: به درخت درخت را پاسخ دهیم .

و دو کران خود را هر لحظه بیافرینیم،

هر لحظه رها سازیم .

برویم، برویم و بیکرانی را زمزمه کنیم.

چرا؟؟؟

چرا این جوریه؟؟؟؟؟

تا میخوای خودت رو جمع و جور کنی وحالت رو بهتر

ی اتفاقی میفته که گند میزنه به همه چی!!

آینده

دارم به راه های دیگه فکرمیکنم...

تواین مدت فهمیدم عمر آدم با ارزش تر از این حرفهاست که پشت کنکور های متعدد تلف بشه.

واگر درس خوندن و تحقیق و تدریس علایق منه؛باید برم دنبالش و کسی نیست که آرزوهام رو کادو پیچ تقدیم کنه!

اگه بتونم از یه دانشگاه خوب پذیرش بگیرم؛میرم.

ارشد!

کنکور ارشد یکی از سخت ترین کنکورهاست مخصوصا تو رشته های مهندسی که کلی محاسبه رو باید تو ی فرصت اندک انجام بدی و حق اشتباه کردن نداری.

اعتراف میکنم هیچ وقت بار اول تو این کار موفق نبودم و کلا انجام کاری تو ی زمان محدود وتعریف شده استرسی بهم وارد میکنه که دیگه نمیتونم تمرکز کنم.

اما یه چیزی که قبلا بهش اعتقادی نداشتم و الان فهمیدم که بی تأثیر نیست؛شانس هست..چیزی که من ندارم.

آیین نامه ای برای ادامه تحصیل دانشجویان برتر هر رشته وجود داره به نام استعداد درخشان که از بین هم ورودی های هم رشته یک نفر رو به طور مستقیم و بدون آزمون راهی ارشد میکنه.

تا پارسال حداکثر سه نفر از دانشگاه ما درخواست میدادن و دونفر پذیرش میشدن یک نفر برای تهران و یک نفر هم ایران و از این دو نفر یک نفر شش امتیازی بود ویکی هم چهار امتیازی(فرمول هایی برای محاسبه  داره که مجال گفتنش نیست)

امسال چهار نفر درخواست دادن که سه نفرشون ازجمله من شش امتیازی بودن

ازنظرمعدل  دوم بودم وامیدوار به قبولی در دانشگاه ایران...

اما انگار امسال قراره همه چیز متفاوت باشه...

زمان و زمین رابهم ندوز!

نفرت و کینه کوله بار سنگینی است که انسان به دوش میکشد.

فقط زمانی سنگینی اون رو متوجه میشوی که  این بارسنگین رو به زمین گذاشته باشی

باید بخشید تا سبک بالی رو درک کرد.

باید عبور کرد تا جریان پرخروش زندگی را فهمید.

نه زمان منتظر میماند نه زمین..

حاج خانم

رفتم مسجد؛ ی خانم مسن جلوی ی پنکه دیواری نشسته بود. 

بمن گفت این پنکه رو روشن کن. بخاطر سروصدا نشنیدم؛ فکرکردم میگه خاموشش کن.

بهش میگم خاموشه حاج خانم.

ی نگاه عاقل اندر سفیه انداخت بهم و گفت： میگم روشنش کن!

پیر زن هم پیرزن های قدیم.

 باد بهشون میخورد میگفتن تن و بدنم درد میگیره ننه ...خاموش کن...

خانم مسن： ^_^

    من: o_0

قضاوت

یکی دو تا پست قبل تر گفتم ی سری از آدم هایی که اعتقاد یا بهتر بگم الزامی به دین ندارند معمولا تو زندگی روزمره شون موفق تر بنظر میرسند؛ ی چیزی که فهمیدم اینه که همین آدم ها هم کارهایی انجام میدن که از دیدگاه دینی بسیار پسندیده است مثلا صدقه و کمک به دیگران؛ همین جا ی روایت از امام معصوم یادم اومد که میگم：

نزد امام از مردی بخاطر گناهان بسیارش بدگویی شد. امام به افرادی که نزد ایشان آمده بودند فرمود که آن مرد جزء بهشتیان است. همه تعجب کردند و گفتند چطور ممکن است فردی با این همه گناه به بهشت برود؟ 

ماجرا از این قسمت بوده که این مرد روزی از گذرگاهی عبور میکرده و با مردی مواجه میشه که خوابه وپوششی روی بدنش نیست و بدنش پیداست. میره و پوششی تهیه میکنه و روی اون فرد میکشه تا آبروش حفظ بشه.

وقتی به اون مرد خبر میدن که امام فرموده که چنین کاری انجام دادی و بخاطر همین به بهشت میری؛ ایمان میاره و زندگی اش دچار دگرگونی بزرگی میشه...

میخوام بگم قضاوت ما در مورد دیگران تنها از روی آگاهی هایی هست که از طریق حواس مون از دنیای بیرون دریافت میکنیم ونمیتونه قابل اعتماد باشه.

بودن یانبودن

کسی که دوستت نداره, اگه هزار دلیل برا بودن داشته باشه؛ی دلیل برا رفتن پیدا میکنه و میره

اگه دوستت داشته باشه؛ هزار دلیل برا رفتن داشته باشه, به همین ی دلیل میمونه کنارت...

تحجرمدرن

پذیرش ی دین یامذهب, حالا هر مذهبی بمعنی پذیرش ی سبک زندگیه یعنی اینکه از بی برنامه بودن زندگیت خسته شدی, از بی قیدی های زندگی های دیگه حالت بد شده,

 باپذیرش دین, دنبال ایده ها یا برنامه های اون دین هم میری و سعی میکنی که بهش عمل کنی,

 اما عجیبه که بعضی ها این رو سلب آزادی شون میدونن؛و وقتی ازشون میپرسی که چطوریه ک مسلمانی اما به احکامش اعتقادنداری؛ جوابی جز اینکه اینها سلب آزادیه برات ندارند.

بنظرم تحجر مدرن به این میگن... 

به اینکه که میزان اعتقاد ما به دینمون به خانواده  ای که توش بدنیا آمدیم بستگی داره

اگه  دین آنها طی سالها ناخالصی های زیادی پیدا کرده باشه؛ بقیه افراد خانواده هم از اون بینصیب نمیشن!!!

اینکه تو  این غوغا های رسانه ای هرروز فرمت جدیدی از دین و دین داری اراءه میشه و کمتر کسی بفکرتحقیق برای درک حقیقت و واقعیته.

مهربان خدا

داشتم به این فکرمیکردم که چرا ی سری از آدما که کوچک ترین اعتقادی ندارند یا دینشون بدجوری ناخالصی داره, انقد تو زندگی موفق اند, البته گفتم بعضی هاشون, که آیاتی از قرآن کریم رو دیدم که خداوند فرمودند： هرکس که برای آخرت تلاش میکند,خداوند  در آخرت به او پاداش میدهد, وهرکس برای دنیا تلاش میکند بهره ای از دنیا به او میدهیم ولی در آخرت بینصیب است.

چند آیه بعد تر هم میفرماید：هرکس توبه کند خداوند گناهان او را خواهد بخشید.

وهمچنین؛ اگر کارخیری انجام دهید چندین برابر پاداش میگیرید و عذاب گناه جز به همان مقدار نیس.

خیلی مهربانی....